تسوج

تسوج شهر من

تسوج

تسوج شهر من

تسوج
نماز جمعه
آخرین مطالب
نویسندگان

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۱۰ ق.ظ

عادت

بَابُ الْخُرْقِ 

1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِى‏لَیْلَى عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ قُسِمَ لَهُ الْخُرْقُ حُجِبَ عَنْهُ الْإِیمَانُ 

اصول کافى جلد 4 صفحه:10 روایة:1


ترجمه :

حضرت باقر علیه السلام فرمود: آنکس که ناسازگارى بهره‏اش گردد ایمان از او در پس پرده رود.

شرح:

مجلسى علیه الرحمة گوید: سر اینکه شخص ناسازگار از ایمان دور میشود اینست که اولاً: مؤمنین را آزار دهد و این مخالف ایمان است، زیرا مؤمن کسى است که مسلمانان از دست و زبانش آسوده و در امان باشد، و ثانیاً بواسطه ناسازگارى از طلب دانش که بوسیله او بپایه کمال ایمان رسد محروم ماند، زیرا اسباب طلب آن برایش فراهم نگردد.

و پوشیده نماند که ناسازگارى تا آنجا نکوهیده و مذموم است که نرمش و ملایمت ممکن باشد و کار بمسامحه در دین نکشد و گرنه ناپسند و مذموم نخواهد بود چنانچه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: مدارا کن تا آنجا که نرمش سزد، و بتندى رفتار کن آنجا که ملایمت سود ندهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۱۰
ali montazeri
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۲۱ ق.ظ

واگذاری امر دین به پیامبر و امام

بَابُ التَّفْوِیضِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِلَى الْأَئِمَّةِ علیهم السلام فِی أَمْرِ الدِّینِ


1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی زَاهِرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ النَّحْوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّ بَ نَبِیَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ فَوَّضَ إِلَى عَلِیٍّ وَ ائْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النَّاسُ فَوَ اللَّهِ لَنُحِبُّکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا وَ نَحْنُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ خَیْراً فِی خِلَافِ أَمْرِنَا


عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ ثُمَّ ذَکَرَ نَحْوَهُ‏


اصول کافى جلد 2 صفحه 2 روایة 1


ترجمه:


ابواسحاق نحوى گوید: بر امام صادق علیه السّلام وارد شدم و شنیدم مى‏فرمود: خداى عزوجل پیغمبرش را به محبت خود تربیت کرد و سپس فرمود (((تو داراى خلق عظیمى هستى 4 سوره 68))) و آنگاه باو واگذار کرد و فرمود (((هر چه را پیغمبر براى شما آورد بگیرید؛ و از هر چه منعتان کند باز ایستید - 7 سوره 59 ))) و باز فرمود (((هر کس از رسولخدا اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است - 80 سوره 4 - ))) سپس امام فرمود: پیغمبر خدا کار را بعلى واگذار کرد و او را امین شمرد، شما (شیعیان) تسلیم شدید و آن مردم (اهل سنت) انکار کردند، بخدا ما شما را دوست داریم که هرگاه بگوئیم بگوئید، و هرگاه سکوت کنیم، سکوت کنید، و ما واسطه میان شما و خداى عزوجل هستیم، خدا براى هیچکس در مخالفت امر ما خیرى قرار نداده است.


شرح:


در اینجا چند مطلب نیاز بتوضیح دارد:


1 - جمله اول حدیث از عبارات پر مغز عربى است، خصوصاً باعتبار صدور آن از خاندان وحى، و بطور خلاصه پنج معنى را متحمل است: 1 - خداى عزوجل پیغمبرش را طورى که میخواست و دوست داشت تربیت کرد 2 - چون پیغمبر، خدا را دوست داشت، خدا هم او را تربیت کرد 3 - خدا پیغمبرش را تربیت کرد تا دوست او باشد 4 - خدا طریق محبتش را بپیغمبرش آموخت 5 - خدا در حالیکه پیغمبرش را دوست داشت او را تربیت کرد


2 - درباره خلق عظیم پیغمبر صلى اللّه علیه و آله که خدایتعالى آنرا میستاید، مرحوم طبرسى گوید: خلق آنستکه انسان خود را بر حفظ آداب وادار کند، و این قوه مانند خلقت در وجود او پا بر جا شده و مرحوم مجلسى گوید: مراد از خلق عظیم پیغمبر صلى اللّه علیه و آله این است که: علم و عمل بدرجه کاملش در وجود آنحضرت گرد آمده بود.


3 - آیه شریفه (((ما آتاکم الرسول فخذوه....))) در سیاق آیات مربوط بفى‏ء و غنیمت در جنگ است و راجع باموال منقول و غیر منقول از طایفه بنى قریظه و بنى نضیر از یهود است که نصیب مسلمین شده بود خدایتعالى در این آیه شریفه پیغمبر اکرم اختیار میدهد و مسلمین را آگاه میسازد که در تقسیم و صرف این اموال بداورى آنحضرت رضا دهند و تسلیم شوند، ولى از لحاظ عموم و شمول آیات شریفه قرآنى اینستکه: پیغمبر صلى اللّه علیه و آله هر امرى بشما کرد و هر دستورى که فرمود، بپذیرید و عمل کنید، و از هر چه شما را نهى کرد و بازداشت آنرا ترک کنید و باز ایستید، زیرا امر و نهى او عین امر و نهى خدایتعالى‏ست و او از پیش خود چیزى نمیگوید. لذا در آیه بعد که امام علیه السّلام بآن استشهاد مى‏کند مى‏فرماید: (((هر کس از رسولخدا صلى اللّه علیه و آله اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است))) یعنى پیغمبر فقط نماینده و پیغام رسان و مأمور است، و نیز بهمین جهت در آخر روایت فرمود: ما واسطه میان شما و خداى عزوجل هستیم.


راجع بتفویض و واگذارى امر دین بپیغمبر و امامان علیه السّلام که مقصود اصلى این حدیث و احادیث بعد است، علامه مجلسى(ره) توضیحى بیان کرده که خلاصه‏اش اینست: تفویض بچند معنى استعمال میشود:


الف: تفویض در امر آفرینش و روزى دادن مخلوق و زنده کردن و تربیت و میراندن آنها، چنانچه جماعتى عقیده دارند که خدایتعالى ابتدا پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سایر اولیاء اشرا خلق کرد سپس خلقت و تربیت سایر موجودات را باختیار ایشان گذاشت، پس آنها بیافرینند و روزى دهند و بمیرانند و این طایفه بنام غلات (جمع غالى = متجاوز از حد) یا مفوضه نامیده میشوند.


شکى نیست که این عقیده کفر است و معتقدین بآن از زمره مسلمین خارجند مگر اینکه مقصودشان این باشد که ائمه علت غائى ایجادند و خدا آنها را در آسمان و زمین و نسبت بهر چیز فرمانده و مطاع قرار داده و حتى جمادات از ایشان فرمان برند و هر چه خواهند خدا انجام دهد ولى آنها جز آنچه خدا خواهد نخواهند، این عقیده درست است و اخبارى هم بر آن دلالت دارد.


شیخ صدوق(ره) در رساله عقایدش گوید: اعتقاد ما شیعیان درباره غلات و مفوضه این است که ایشان کافرند و بدتر از یهود و نصارى و مجوس و همه بدعت گزاران و گمراهان، زیرا هیچکس مانند ایشان خدا را کوچک نکرده است - تا آنجا که گوید: امام رضا علیه السّلام در دعایش میفرمود:


خدایا من از هر توان و نیروئى بیزارى جویم و بسوى تو گرایم، توان و نیروئى جز از جانب تو نیست، خدایا من بسوى تو بیزارى میجویم از کسانیکه براى ما آنچه را سزاوار نیست ادعا مى‏کنند، خدایا من به سوى تو بیزارى مى‏جویم از کسانى که درباره ما آنچه را خود نگوئیم میگویند، خدایا آفرینش مخصوص تو و روزى از جانب تو است، ترا مى‏پرستم و از تو یارى مى‏جویم، خدایا تو خالق ما و خالق پدران 


پیشینیان و پدران آیندگانى، ربوبیت جز براى تو سزاوار نیست و خدائى جز ترا نشاید...


شیخ مفید (قده) فرماید: غلات مسلمان نما همان کسانند که امیرالمؤمنین و امامان از فرزندانش را بخدائى و پیغمبرى نسبت دهند و ایشانرا در فضیلت دین و دنیا، بیشتر از مقدار واقعش ستایند، ایشان گمراه و کافرند و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمان کشتن و سوختن آنها را داده است.


ب - تفویض در امر دین و آن معانى و تفاسیر مختلفى دارد (که خود مجلسى ره توضیح مى‏دهد) و مى‏فرماید: معنائى که صحیح است و حکم عقل هم بر آن دلالت دارد و مقصود از این روایاتست اینست که: خدا امر سیاست و تأدیب و تکمیل و تعلیم مردم را بآنها واگذار فرموده است و نیز امر کردن مردم را به اطاعت از خودشان نسبت بآنچه خواهند و نخواهند و در آنچه صلاح دانند و صلاح ندانند بایشان واگذار نموده است، و در روایات بعد این مطلب توضیح بیشترى داده مى‏شود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۲۱
ali montazeri
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ق.ظ

عقل 1

- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ یَا آدَمُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أُخَیِّرَکَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَیَاءُ وَ الدِّینُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّی قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلْحَیَاءِ وَ الدِّینِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالَا یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَانَ قَالَ فَشَأْنَکُمَا وَ عَرَجَ 


اصول کافى جلد 1 صفحه: 11 روایة: 2


 اصبغ بن نباته از على علیه السلام روایت مى‏کند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‏ام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیر سازم پس یکى را بر گزین و دو تا را واگذار. آدم گفت چیست آن سه چیز؟ گفت: عقل و حیاء و دین آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل بحیاء و دین گفت شما باز گردید و او را واگذارید، آن دو گفتند اى جبرئیل ما مأموریم هر جا که عقل باشد با او باشیم. گفت خود دانید و بالا رفت. 


شرح :


از مجموع این روایت چنین استفاده مى‏شود که عقل باحیاء و دین لازم و ملزومند و از یکدیگر جدا نشوند پس خداوند بهر کس عقل عنایت کند حیاء و دین هم عنایت کرده است و کسى را که باحیاء و متدین یافتم باید او را عاقل هم بدانیم. 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۱۸
ali montazeri
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۶ ق.ظ

عقل

أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنِی عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکَ وَ لَا أَکْمَلْتُکَ إِلَّا فِیمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّی إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أَنْهَى وَ إِیَّاکَ أُعَاقِبُ وَ إِیَّاکَ أُثِیبُ‏


اصول کافى جلد 1 صفحه: 10 روایة: 1



ترجمه : 1 امام باقر(ع) فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسى کرده باو گفت پیش آى پیش آمد، گفت باز گرد، بازگشت، فرمود بعزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو به پیشم محبوب‏تر باشد نیافریدم و ترا تنها بکسانیکه دوستشان دارم بطور کامل دادم. همانا امر و نهى کیفر و پاداشم متوجه تو است. 


شرح :


مراد بعقل چنانچه از جمیع روایات این باب استفاده مى‏شود همان قوه تشخیص و ادراک و وادار کننده انسان به نیکى و صلاح و باز دارنده او از شر و فساد مى‏باشد چنانچه در روایت سوم عقل وسیله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفى شده و در حدیث چهارم 75 خاصیت و اثر آن بنام لشکر عقل توضیح داده شده است پس عاقل کامل کسى است که آن اثر در او باشد، و مراد به پیش آمدن و بازگشتن عقل این است که این موجود در برابر او امر و نواهى خالقش کاملاً منقاد و مطیع است و جمله آخر حدیث در روایات دیگر توضیح داده مى‏شود که کیفر پاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ایشانست.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۱۶
ali montazeri