تسوج

تسوج شهر من

تسوج

تسوج شهر من

تسوج
نماز جمعه
آخرین مطالب
نویسندگان

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ

وجوب روزه برهمه امتها

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید

 سوره بقره آیه 183 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۰
ali montazeri
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۴ ب.ظ

دیوانه واقعی

 دیوانه واقعی

روزی از روزها که پیامبر خدا( صلّی الله علیه و آله) از کوچه‌های عبور می‌کرد، عده ای از مردم را دید که در آنجا جمع شده‌اند. حضرت از آنها پرسید: بر گِرد چه جمع شده‌اید؟
عرض کردند: دیوانه اى است که اعمال جنون آمیز و خنده آورش مردم را متوجه خود ساخته.
پیامبر آنها را به سوی خود فراخواند و فرمود:
او مریض است و دیوانه نیست. اما مى خواهید دیوانه واقعى را به شما معرفى کنم؟
همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش مى دادند. عرض کردند: بفرمایید، اى رسول خدا. حضرت فرمود:
إنّ المَجنونَ حَقَّ المَجنونِ المُتَبَختِرُ فی مِشیَتِهِ، النّاظِرُ فی عِطفَیهِ، المُحَرِّکُ جَنبَیهِ بمَنکِبَیهِ، یَتَمَنّى علَى اللّهِ جَنَّتَهُ و هُو یَعصیهِ، الذی لا یُؤمَنُ شَرُّهُ و لا یُرجى خَیرُهُ فذلکَ المَجنونُ و هذا المُبتَلى.[1]
دیوانه حقیقى کسى است که با تکبر و غرور راه مى رود، متکبّرانه به دو طرف خود نگاه مى کند و پهلوهایش را با شانه هایش حرکت مى دهد. نافرمانى خدا مى کند و با این حال بهشت او را آرزو مى کند. کسى از شرّ او ایمن نیست و به خیرش امیدى نمى رود. پس دیوانه واقعى او است و این را که دیدید تنها یک بیمار است.

پی نوشت :
1. الخصال، ص332.1.برگرفته از نرم افزار احکام روان شناختی، مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی برای
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۴
ali montazeri
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۱ ب.ظ

حسن رفتار – جذب دیگران

حسن رفتار جذب دیگران 

پیامبر در مسجد نشسته بود. کنیزی وارد مسجد شد و خود را به نزدیکی پیامبر رساند. آرام ،آرام از کنار به پیامبر نزدیک شد. مثل اینکه می خواست دیده نشود. وقتی به نزد پیامبر رسید دستش را جلو برد که ناگهان پیامبر خدا متوجه او شدند و از جا برخاستند. کنیز حیا کرد و عقب رفت اما چیزی نگفت پیامبر هم از او چیزی نپرسیدند و دوباره سرجای خود نشستند. بعد از مکث کوتاهی کنیز دوباره به پیامبر اکرم نزدیک شد و گوشه لباس پیامبر را گرفت. پیامبر تا متوجه این حرکت کنیز شدند دوباره بدون اینکه حرفی بزنند از جا برخاستند. کنیز باز هم دستش را به سرعت کشید و یک قدم از پیامبر فاصله گرفت. پیامبر که دیدند کنیزک عقب رفت دوباره سرجایشان نشستند و به ذکر خود مشغول شدند. لحظاتی گذشت تا اینکه رسول خدا دوباره متوجه تکرار رفتار کنیزک شدند این بار قبل از آنکه دستش به لباس پیامبر برخورد کند باز حضرت با عجله از جا برخاستند این حرکت برای بار چهارم هم تکرار شد ولی این بار حضرت دیگر ننشستند و حرکت کردند. که ناگهان دست کنیز به لباس پیامبر برخورد کرد و پس از آن پیامبر را رها کرد و با خوشحالی و به سرعت به طرف درب مسجد روان شد. ادامه دارد ...

اما برخی از مردم که شاهد ماجرا بودند جلوی او را گرفتند و به او گفتند ما دیدیم که تو سه مرتبه رسول خدا را بلند کردی . اما نه او چیزی به تو گفت و نه تو چیزی به او گفتی. قضیه چه بود ؟ از او چه می خواستی ؟
کنیز گفت در خانه ی ما کسی مریض است . به دستور اربابم آمدم تا نخی از لباس پیامبر بکنم و برای شفا به خانه ببرم. اما هر بار که نزدیک پیامبر می شدم ایشان متوجه من می شدند و از جا بلند می شدند. من شرم داشتم در حالیکه خودشان نگاه می کنند، تار نخی از لباسشان جدا کنم و از خودشان هم نمی خواستم درخواست کنم. تا اینکه در مرتبه ی چهارم موفق شدم از لباس ایشان یک رشته نخ جدا کنم .

مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسی، ص222

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۱
ali montazeri
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۸ ب.ظ

پرهیزکاری در عین گرفتاری

پرهیزکاری در عین گرفتاری 

در فتح خیبر هنگامی که گرسنگی شدید، بر مسلمانان مستولی گردیده بود و آنان با خوردن گوشت حیواناتی که خوردن آنها مکروه است، گرسنگی را برطرف می کردند، چوپان سیاه چهره ای که برای یهودیان گله داری می کرد، حضور پیامبر شرفیاب گردید و درخواست نمود که حقیقت اسلام را بر او عرضه بدارد.او در همان جلسه بر اثر سخنان نافذ پیامبر ایمان آورد، و گفت: این گوسفندان همگی در دست من امانت است، و اکنون که رابطه من با صاحبان گوسفندان بریده شد، تکلیف من چیست؟ !
پیامبر در برابر دیدگان صدها سرباز گرسنه، با کمال صراحت فرمود: «در آئین ما خیانت به امانت یکی از بزرگترین جرمها است. بر تو لازم است همه گوسفندان را تا در قلعه ببری و همه را به دست صاحبانشان برسانی». او دستور پیامبر را اطاعت نمود و بلافاصله در جنگ شرکت کرد و در راه اسلام جام شهادت نوشید.

آری، پیامبر نه تنها در دوران جوانی، لقب «امین » گرفته بود، بلکه در تمام حالات امین و درستکار بود.در تمام دوران محاصره، رفت و آمد گله های قلعه، در صبح و عصر، کاملا آزاد بود، و یک نفر از مسلمانان در فکر ربودن گوسفندان دشمن نبود. زیرا آنان در پرتو تعالیم عالی رهبر خود، امین و درستکار بار آمده بودند.تنها یک روز که گرسنگی شدیدی بر همه آنها غالب گردیده بود، دستور داد، دو راس گوسفند از گله بگیرند، و باقیمانده را رها کنند، تا آزادانه وارد دژ شوند، و اگر اضطرار شدید در کار نبود، هرگز دست به چنین کار نمیزد.از اینرو، هر موقع شکایت سربازان خود را از گرسنگی می شنید، دست به دعا بلند می کرد و می گفت: بارالها! دژی که مرکز غذا است، به روی سربازان بگشا و هرگز اجازه نمی داد، بدون فتح و پیروزی به اموال مردم دستبرد زنند.
برگرفته از کتاب فروغ ابدیت، آیت الله سبحانی، ص729.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۸
ali montazeri
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۲ ب.ظ

ماه هدایت

       ماه هدایت « آغاز ماه مبارک رمضان » 


  شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۲
ali montazeri