تسوج

تسوج شهر من

تسوج

تسوج شهر من

تسوج
نماز جمعه
آخرین مطالب
نویسندگان

نماز جمعه تسوج
با شکوه و اتحاد و همدلی برگذار شد
اوصیکم عباد اللَّه بتقوى اللَّه


کانون فرهنگی حضرت ابوالفضل (ع) تسوج : نماز جمعه تسوج دیروز (1392/10/20) با حضور گسترده و با شکوه مردم بخش تسوج و به امامت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا بجانی در مسجد جامع تسوج برگدار شد سخنران پیش از خطبه های این هفته حاج آقا پرورشی رئیس اداره اوقاف شهرستان شبستر بود که بمناسبت هفته وقف و در رابطه با وقف صحبت کردند تصاویری از نماز جمعه تسوج



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۳:۳۴
ali montazeri
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۳۲ ق.ظ

جمعه های انتظار


جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد                ناخود آگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم             مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت                فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز          ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز     میخرم از پسرک هرچه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت                 یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها              تکیه بر  کعبه بزن، کعبه تحمل دارد ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۳۲
ali montazeri
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ

اولین نماز جمعه پیامبر (ص)

اولین نماز جمعه پیامبر (ص)

اولین نماز جمعه ای که رسول خدا (ص) با اصحابش تشکیل دادند ، هنگامی بود که به مدینه هجرت کردند و وارد حومه مدینه شدند ، آن روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول هنگام ظهر بود . حضرت چهار روز در "قبا" ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند ، سپس روز جمعه به سوی مدینه حرکت کردند (فاصله میان قبا و مدینه بسیار کم است و امروز قبا یکی از محله های داخل مدینه است ) و به هنگام نماز به محله "بنی سالم " رسیدند و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشتند .

این اولین نماز جمعه ای بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در اسلام بجاآورد ، خطبه ای هم در این نماز جمعه خواند که اولین خطبه حضرت در مدینه بود .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۲۱
ali montazeri
دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۲۳ ب.ظ

لیله المبیت

شب لیلة المبیت

شب اوّل سال سیزدهم بعثت مبداء هجرت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله بود از مکّه معظّمه به مدینه منوّره و در آن شب در غار ثور مختفى شد و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جان خود را فداى جان شریف او نمود و در جاى آن حضرت خوابیده از شمشیرهاى قبایل مشرکین پروا نکرد و فضل خود و مُواساة و برادرى خود را با حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله بر جمیع عالم ظاهر گردانید و آیه کریمه وَمِنَ النّاسِ مِنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ در شاءنش نازل شد روز اوّل علماء گفته اند مستحبّ است که براى تشکّر نعمت سلامتى رسول خدا و امیرالمؤ منین صلوات الله علیهما روزه بدارند .

مفاتیح الجنان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۲ ، ۲۰:۲۳
ali montazeri
يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۰۵ ب.ظ

ماه ربیع الاول

نعمت میلاد پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم  (در ماه ربیع الاول

  این ماه همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ بجهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن بر زمین فرود نیامده است زیرا برترى این رحمت بر سایر رحمتهاى الهى مانند برترى رسول خدا بر سایر مخلوقات است . و همانطور که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخششها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .
پس بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است این روز را بگونه اى وصف ناپذیر برتر از هر وقت و روز دیگرى بداند. چون در مثل چنین روزى سرچشمه فضایل و برتریها بر این امت فرود آمد؛ تمام برکتهاى نبوت و امامت و کتاب و شریعت فقط با وجود رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آشکار شد که ابتداى آن در این روز مبارک بود. و زمانى که با عقل و شرع برترى این روز ثابت شد، بر مسلمان مراقب واجب است با تمام تلاش خود در شکرگزارى این نعمت بزرگ کوشش و سعى کند که این رحمت وسیع را توسعه داده و این روز را بزرگترین عید خود بداند؛ با طاعات تام و تمام به خداوند نزدیک شده و با توسلات کامل به رسول خدا توسل پیدا کند.
از مراقبات این روز، این است که تمام ماه را در این روز با تلاشهاى نیکو و اطاعتهاى گرانقدر و بزرگ ، بزرگ داشته و با پروردگار خود در مورد این نعمت بزرگ مناجات نماید.
و بدان اگر تو عبادت انس و جن را انجام داده و اخلاص پیامبران را داشته باشى باز هم نمى توانى واقعا شکر این نعمت را بجا آورى . البته نه باین جهت که این اعمال نیز از نعمتهاى اوست و شکر دیگرى را واجب مى کند. بلکه بخاطر بزرگى نعمت ، کسى توان شکر آن را ندارد.
پس بحکم عقل واجب است بعد از درک ناتوانى ، باندازه توان شکر آن را بجا آورى و خداوند نیز شکر خالصانه تو را با فضل خود مى پذیرد که خداوند با تشکر زیاد عمل کم را قبول مى کند.
ولى مهم ، داشتن حالت قلبى مناسب در این عید بزرگ و شرمسار بودن از عجز و کوتاهى است ؛ و نیز انجام اعمالى که انسان را از غفلت و تلف کردن وقت خارج نماید؛ نیز تلاش زیاد براى بدست آوردن صدق اخلاص همراه با شرمسارى ؛ و مهم دانستن این روز بمقدار اهمیت واقعى آن ؛ گرچه در بجا آوردن حق شکر آن ناتوان بوده یا کوتاهى کرده باشى .
خلاصه ، بنده باید تمام توان خود را در انجام عبادات قلبى از قبیل شناخت ، یادآورى ، شکر و... بکار گیرد. زیرا شرع گرچه در عبادات بدنى خواهان میانه روى بوده نه زحمت زیاد، ولى در عبادتهاى قلبى مثل شناخت ، ذکر و شکر و لطیف نمودن قلب با شناخت و صفات پسندیده اى که در پى آن مى آید، بکار بردن تمام توان را مى طلبد. تا به جایى برسد که امام صادق درباره عارف مى فرمایند: ((اگر دل او بمقدار یک چشم بهم زدن خدا را فراموش نماید از شوق او مى میرد و هنگامى که پرده هاى اوهام و حجابهاى تاریکى از جلو او برداشته شده و نورهاى زیبایى صفات و نشانه هاى عظمت و بزرگى خداوند در قلب او جلوه گر شود و نور بسیار درخشانى را ببیند، ممکن نیست اشتباه یا غفلت نماید؛ و حالات قلب او با جلوه گریهاى مخصوص صفات جمال و جلال خداوند دگرگون مى شود. و خداوند بزرگ عهده دار ریاضت دل او با ترس ‍ و امیدوارى از این راه مى شود تا زمانى که او را در جایگاه راستى و در پناه خود وارد کند و او را در بهشت بهتر، بهشت نور همراه با پیامبران و شهدا و نیکوکاران سکونت دهد.))

 

 منبع : المراقبات میرزاجواد تبریزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۲ ، ۲۰:۰۵
ali montazeri
يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۰۳ ب.ظ

نامه امام علی (ع) به فرماندار آذربایجان

ومن کتاب له علیه السلام

إلى الاَشعث بن قیس عامل أذربیجان وَإِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَلکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانةٌ، وَأَنْتَ مُسْتَرْعىً لِمَنْ فَوْقَکَ، لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفتَاتَفِی رَعِیَّةٍ، وَلاَ تُخَاطِرَ إِلاَّ بِوَثِیقَةٍ، وَفی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَأَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِحَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ، وَلَعَلِّی أَلاَّ أَکُونَ شَرَّ وُلاَتِکَلَکَ، وَالسَّلاَمُ

 نامه‏ امام علیه السلام‏به‏«اشعث‏بن قیس‏»فرماندار آذربایجان [1]

فرماندارى براى تو وسیله آب و نان نیست،بلکه امانتى است که در گردنت تونیز باید مطیع ما فوق باشى.

درباره رعیت‏حق ندارى استبداد بخرج دهى!در مورد بیت المال بهیچ‏کارى جز با احتیاط و اطمینان اقدام مکن!اموال خدا در اختیار تو است،و تویکى از خزانه‏داران او هستى که باید آنرا بدست من بسپارى،و امید است من‏رئیس بدى براى تو نباشم(و السلام)

توضیحها

[1]این نامه را امام(ع)پس از پایان جنگ‏«جمل‏»و ورود بکوفه به‏«اشعث‏بن قیس‏»نوشته،و طبق آنچه در کتاب‏«صفین‏»نوشته‏«نصر ابن مزاحم‏»آمده‏قسمتى از آغاز نامه را«شریف رضى‏»حذف نموده است.در پایان این نامه آمده‏است کاتب نامه‏«عبید الله بن ابى رافع‏»است که در ماه شعبان سال‏36 آن رانگاشته.و این نامه را وسیله‏«زیاد بن مرحب همدانى‏»فرستاده است.

«ابن عبد ربه‏»در کتاب‏«عقد الفرید»جلد3 صفحه 104 و«ابن قتیبه‏»در کتاب‏«الامامة و السیاسة‏»جلد 2 صفحه 91 مختصر تر از آنچه‏«نصر بن مزاحم‏»آورده‏آنرا نقل کرده است.(مصادر نهج البلاغه جلد3 صفحه 202 و شرح ابن میثم‏جلد 4 صفحه 350) .

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۲ ، ۲۰:۰۳
ali montazeri
شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۳۸ ب.ظ

اهمیت نماز جمعه


پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:


هر گاه مومنی به سوی نماز جمعه حرکت کند ، خداوند دلهره های روز قیامت را برای او کاهش داده و به سوی بهشت راهنائی اش میکند . 

(وسائل الشیهع ، ج 7 روایت 9390)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۲ ، ۱۳:۳۸
ali montazeri
دومین نماز جمعه دشمن شکن
 مردم بخش تسوج برگذار شد
کانون فرهنگی حضرت ابوالفضل (ع) تسوج : دومین نماز جمعه دشمن شکن بخش تسوج به امامت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا بجانی امام جمعه بخش در مسجد جامع شهر تسوج برگذار گردید  


          
خطبه های نماز جمعه در ادامه مطالب
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۲ ، ۱۱:۳۵
ali montazeri

مختصرى از کلمات حکمت آمیز  حضرت امام رضا علیه السلام
( اوّل ـ قالَ علیه السلام : صَدیقُ کُلِّ اَمرِى عَقْلُهُ وَ عَدوُُّهُ جَهْلُهُ.(63) )
فرمود آن حضرت : که دوست هر مردى عقل او است و دشمن او نادانى او است .

دوم ـ قـالَ عـلیـه السـلام : اِنَّ اللّهَ یـُبـْغـِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ اِضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤ الِ؛(64) یـعـنـى فـرمـود: خـداونـد دشـمـن دارد ( قـیـل و قـال ) را و ضـایـع کـردن مـال را و کـثـرت سـؤ ال را.
مـؤ لف گـویـد: ظـاهـرا مـراد از قـیـل و قـال ، مـراء و جـدال مـذمـوم است که در روایات نهى از آن وارد شده بلکه از حضرت صادق علیه السلام مـنـقـول اسـت کـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلم فـرمـودنـد: اول چـیـزى کـه نـهـى کـرد مـرا از آن پـروردگـارم عـز و جـل ، نـهـى کـرد از پـرسـتـش بتان و شرب خمر و ملاحات با مردم (65) و ( مـلاحـات عـ( همان مجادله و مراء است . و نیز از آن حضرت مروى است که فرمود چهار چیز اسـت کـه مـى مـیرانند دل را، گناه بالاى گناه کردن و با زنان زیاد محادثه و هم صحبتى کردن و ممارات احمق . تو بگویى و او بگوید و آخرش ‍ برنگردد به خیر، و با مردگان مـجـالسـت کـردن ، عـرض کـردنـد: یـا رسـول اللّه ! مـردگـان کـیـانـنـد؟ فـرمـود: کـل غـنـى مـتـرف (66) ؛ یـعنى هر توانگرى که گذاشته شده بطور خود هرچه خـواهـد بکند یا هر توانگرى که به ناز و نعمت پروریده شده . و نیز شیخ صدوق رحمه اللّه روایـت کـرده کـه بـه حضرت صادق علیه السلام عرض کردند که این خلقى که مى بینید تمام اینها از ناس و مردم محسوب مى شوند، فرمود: بینداز از مردم بودن آن کسى را که ترک کرده مسواک کردن را و آن کسى را که چهار زانو مى نشیند در جاى تنگ و کسى که داخـل مـى شـود در چـیـزى کـه مـهـم او نـیـسـت و کـسـى کـه مـراء و جدال مى کند در چیزى که علم به آن ندارد، و کسى که سستى کند و بیمارى به خود ببندد بـدون علتى و کسى که موى خود را ژولیده گذارد بدون مصیبتى و کسى که مخالفت کند بـا یـاران خـود در حـق در حالى که آنها متفق شده باشند بر آن و کسى که افتخار کند به پـدران خـود در حـالى کـه خـودش خالى است از کارهاى خوب ایشان پس او به منزله خدنگ اسـت یعنى پوست خدنگ . و آن چوب درختى است محکم براى تیر خوب است پوستهاى آن را مـى کـنند و دور مى افکنند تا به جوهر و اصلش مى رسد.(67) پس همچنان که پـوسـت خـدنـگ را مـى کـنـنـد و دور مـى افـکـنـنـد بـا آن مـجـاورت و نـزدیـکـى بـه لب و اصل خود همچنین کسى که خالى است از فضایل و کمالات پدران خود او را دور مى افکنند و اعتنا به آن نمى کنند 

  .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۲
ali montazeri
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۹ ق.ظ

ورود حضرت امام رضا علیه السلام به مرو

ورود حضرت امام رضا علیه السلام به مرو و بیعت مردم با آن حضرت به ولایت عهد
چـون حـضـرت امـام رضـا عـلیـه السـلام وارد مـرو شـد، مـاءمـون آن جـنـاب را تبجیل و تکریم تمام نمود و خواص اولیاء و اصحاب خود را جمع نموده و گفت : اى مردمان ! مـن در آل عـبـاس و آل عـلى عـلیـه السـلام تـاءمـل کـردم هـیـچ یـک را افـضل و احق به امر خلافت از على بن موسى علیه السلام ندیدم پس رو کرد به حضرت امـام رضـا عـلیـه السـلام و گـفـت : اراده کـرده ام که خود را از خلافت خلع نمایم و به تو تـفـویض کنم ، حضرت فرمود: اگر خلافت را خدا براى تو قرار داده است جایز نیست که بـه دیـگـرى بـخـشـى و خـود را از آن معزول کنى و اگر خلافت از تو نیست ترا اختیار آن نـیـسـت کـه بـه دیـگـرى تـفـویـض نـمـایـى . مـاءمـون گـفـت : البـتـه لازم اسـت که این را قـبـول کـنـى ، حـضـرت فـرمـود: مـن بـه رضـاى خـود هـرگـز قبول نخواهم نمود و تا مدت دو ماه این سخن در میان بود و چندان که او مبالغه کرد، حضرت چون غرض او را مى دانست امتناع مى فرمود.
چـون مـاءمـون از قـبـول خـلافـت آن حـضـرت مـاءیـوس گـردیـد گفت : هرگاه که خلافت را قـبـول نـمـى کـنـى پس ولایت عهد مرا قبول کن که بعد از من خلافت با تو باشد، حضرت فـرمـود کـه پـدران بـزرگـواران مـن مـرا خـبـر دادنـد از رسـول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم که من پیش از تو از دنیا بیرون خواهم رفت و مرا بـه زهـر سـتـم شهید خواهند کرد و بر من ملائکه آسمان و ملائکه زمین خواهند گریست و در زمـین غربت در پهلوى هارون الرشید مدفون خواهم شد، ماءمون از استماع این سخن گریان شـد و گـفـت : تـا مـن زنـده ام کـى مـى تـوانـد تـو را بـه قـتـل رسـانـد یـا بـدى نیست به تو اندیشه نماید. حضرت فرمود: اگر خواهم مى توانم گفت ، کى مرا شهید خواهد کرد! ماءمون گفت : غرض تو از این سخنان آن است که ولایت عهد مـرا قـبـول نـکـنـى تـا مـردم بـگویند که تو ترک دنیا کرده اى ، حضرت فرمود: به خدا سـوگـنـد! از روزى کـه پـروردگـار مـن مـرا خـلق کـرده اسـت تـا بـه حال دروغ نگفته ام و ترک دنیا براى دنیا نکرده ام و غرض تو را مى دانم . گفت : غرض من چیست ؟ فرمود: غرض تو آن است که مردم بگویند که على بن موسى الرضا علیه السلام ترک دنیا نکرده بود بلکه دنیا ترک او را کرده بود، اکنون که دنیا او را میسر شد براى طمع خلافت ، ولایت عهد را قبول کرد. ماءمون در غضب شد و گفت : پیوسته سخنان ناگوار در برابر من مى گویى و از سطوت من ایمن شده اى ، به خدا سوگند که اگر ولایت عهد مرا قبول نکنى گردنت را بزنم ! حضرت فرمود که حق تعالى نفرموده است که من خود را بـه مهلکه اندازم هرگاه جبر مى نمایى قبول مى کنم به شرط آنکه کسى را نصب نکنم و احدى را عزل ننمایم و رسمى را بر هم نزنم و احداث امرى نکنم و از دور بر بساط خلافت نظر کننم . ماءمون به این شرایط راضى شد، پس حضرت دست به سوى آسمان برداشت و گفت : خداوندا! تو مى دانى که مرا اکراه نمودند به ضرورت ، این امر را اختیار کردم ، پـس مـرا مـؤ اخـذه مـکـن چـنـانـچـه مـؤ اخـذه نـکـردى دو بـنـده و دو پـیـغـمـبـر خـود یـوسـف و دانیال را در هنگامى که قبول کردند ولایت را از جانب پادشاه زمان خود، خداوندا! عهدى نیست جـز عـهـد تو و و لایتى نمى باشد مگر از جانب تو، پس توفیق ده مرا که دین ترا برپا دارم و سنت پیغمبر ترا زنده دارم ، همانا تو نیکو مولایى و نیکو یاورى .
پـس مـحـزون و گـریـان ولایـت عـهـد را از مـاءمـون قـبـول فرمود  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۲ ، ۱۰:۴۹
ali montazeri